loading...
توفاز|سرگرمی تفریحی توفاز
قابل توجه کلیه کاربران توفاز
با عضویت و ارسال مطلب در سرگرمی تفریحی توفاز یک درجه رایگان در تی وی چت به شما اهدا میشود
توجه داشته باشید که کاربری که بیشترین ارسال را داشته باشد در پایان هر ماه درجه دریافت میکند
احترام گذاشتن به قوانین سرگرمی تفریحی توفاز الزامی میباشد.و در صورت مشاهده مطلبی مغایر با قوانین توفاز
با نویسنده مطلب برخورد جدی میشود

جذب مدیر فعال

جهت تایید مطالب کاربران نیازمند یک مدیر فعال هستیم

شرایط مدیر فعال:

1:حضور جدی در توفاز

2:ارسال شماره موبایل..استان محل زندگی...نام و نام خانوادگی

-----

جذب مدیر فعال برای مدیریت بخش های انجمن


-----

اگر امادگی مدیریت در توفاز را دارید..

نام

نام خانوادگی

استان محل زندگی

خود را به  شماره 5000236231 ارسال نمایید

lord بازدید : 32 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)

اینایی رو دیدید که تازه تازه ماماناشون به زوووووور از پستونک جداشون کرده بعد میان متن های شکست عشقی وعاشقانه میذارن! با اینا کاری نداشته باشین اینا ظاهرا یه مدت تو زودپز بودن

lord بازدید : 44 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)

به درجه ای از کمبود توجه رسیدم که هرکی این پست رو لایک کنه
حاضرم شمارشو تو گوشیم "نفسم" Save کنم به همین برکت

lord بازدید : 46 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)

یه مارمولک و زرافه با هم ازدواج می کنن...
بچه شون میشه سوسک!!!
اگه گفتین چرا؟؟!!!
خیلی سادست.
بچه دار نمیشدن از پرورشگاه آوردن :) »

lord بازدید : 38 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)

ﻭاﻟﺪﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰ!
ﻓﺮﺯﻧﺪاﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺭﻫﺎ ﻧﻜﻨﻴﺪ!
ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ
ﻧﻴﺴﺖ ﺑﭽﻪ اﻥ
ﻣﻴﺎﻥ اﻳﻨﺠﺎ ﺭﻭ اﻋﺼﺎﺏ ﻣﺎ:)))))

محمد بازدید : 25 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

مسافری سوار تاکسی میشه ؛
به راننده میگه : این رادیو را خاموش کن ، چون در مذهب ما شنیدن موسیقی حرام است...
بعد اضافه میکنه که :
درزمان پیغمبر رادیو و موسیقی نبود، مخصوصا موسیقی فرنگی که مال کفار است.


راننده رادیو را خاموش میکنه، تاکسی را متوقف میکنه و درب تاکسی را باز میکنه ...!
مسافر میپرسه : چرا ایستادی؟؟
راننده میگه : در زمان پیغمبر تاکسی نبود!!! شما بفرمایید پایین منـتظر شتر بشید .. !!

محمد بازدید : 33 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

سوأل اول :
فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟

پاسخ:
اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.
سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی
برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی

سوأل دوم:
اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟

پاسخ:
اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟)
مشخصتاً امروز روز شما نیست. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید. تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!

سوأل سوم:
پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana 2- Nene 3- Nini 4- Nono. اسم
پنجمی چیه؟

پاسخ: Nunu؟
نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.

محمد بازدید : 40 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻏﻨﯽ ﻭ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﺵ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﺎﺝ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ.
ﺗﯿﭗ ﺧﻔﻦ ﺷﯿﺦ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﻓﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻣﺤﻔﻞ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻧﺎﮔﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ (ﺩﺍﻓﯽ ﺍﺳﻤﯽ) ﺍﻓﺘﺎﺩ!
ﭘﺲ ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻣﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﮑﯽ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻠﻮﺹ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﯼ!
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻧﺜﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯼ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺧﺸﺘﮏ ﺑﺮ ﮐﻒ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ یاشیخ! ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺁﻥ ﺑﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﮑﺮﺩ!
ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ که ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﻢ!؟
ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺒﻂ ﮐﻪ ﺁﻫﻨﮓ (ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ) ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﺍﺩ:
هماﻧﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ!
ﺁﻥ ﺩﺍﻑ ﺍﺳﻤﯽ ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﺩ. ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﮑﺎﻥ۶۷ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻫﻮﯾﺖ ﻭﺍﻗﻌﯿﺶ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﭼﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﮕﺸﺘﯽ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﮐﻨﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺻﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺍﻭﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺷﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻞ ﺭﻭﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﯿﻄﺮﯾﻪ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ.

محمد بازدید : 25 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ و ‘ب ام و’ جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده…

یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن

خدا میگه : ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستند و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!! جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟ جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟ شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه… این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!… حالا هم که… ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم …. اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن

محمد بازدید : 45 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

یک سارق آلمانی به بانکی دستبرد زد که 17 سال پیش تعطیل شده بود.

«زیگفریدکی» آلمانی سارق مسلحی بود که بعد از دستگیری روزنامه‌های زیادی به او لقب احمق‌ترین دزد دنیا را دادند.

او تصمیم گرفته بود، از بانکی که همیشه در مسیر محل کارش می‌دید سرقت کند اما قبل از انجام این کار، هیچ تحقیقی درباره بانک مورد نظرش انجام نداده بود.

او با گذاشتن ماسک و حمل یک اسلحه اسباب بازی به بانکی رفت که 17 سال پیش بسته شده بود و مدت‌ها بود به یک مرکز فزیوتراپی تبدیل شده بود و کارکنان آن فراموش کرده بودند که تابلوی بانک را از سردر ساختمان بردارند. با این حال این سارق مسلح به سمت صندوقدار فزیوتراپی رفت و موفق شد 342 یورو از صندوقدار بدزد. بعد از اینکه زیگفرید پول را گرفت و خارج شد و به سمت اتومبیل رفت، متوجه شد که فراموش کرده است اسلحه‌اش را از روی پیشخوان صندوقدار بردارد. از آن‌جا که اثر انگشتش روی این اسلحه وجود داشت مامورین پلیس به سرعت او را از روی اثر انگشتش شناسایی و دستگیر کردند. زیگفرید به تحمل 7 سال زندان محکوم شد.

محمد بازدید : 35 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ
ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ …!!

****

 میگما !!! یه وقت زشت نباشه با این سن و سال، بارون كه میاد، ما هیچ خاطره اى تو ذهنمون زنده نمیشه!

****

میگم که هوا اینقد دو نفرس یه وقت زشت نباشه من تنهایی میرم بیرون!؟

****

یه وقت زشت نباشه

ما به عنوان یه پسر ، ابرو بر نداشتیم

****

میگم یه وقت زشت نباشه
ما یه عکس با آیفون ، رو به رو آینه نداریم ؟

****

میگم یه وقت زشت نباشه
حالا که همه با وی چت کار میکنن
ما هنوز با همون یاهو مسنجر کار میکنیم

****

میگم یه وقت زشت نباشه
دیروز با مامانم دعوا کردم ، امروز آلبوم بیرون ندادم ؟

****

 

میگم یه وقت زشت نباشه
همه این روزا با آپشِن های آیفونشون پز میدن ، ولی ما هنوز با چراغ قوه ی 1100 مون پُز میدیم ؟

****

tara بازدید : 31 جمعه 23 اسفند 1392 نظرات (1)
کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه می‌خوام... بابی پسر خیلی شری بود و همیشه اذیت می کرد... مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره. مامانش بهش گفت: برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده. نامه شماره یک سلام خدای عزیز اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی. "دوستدار تو - بابی" بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد. نامه شماره دو سلام خدا اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده. "بابی" اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمیده، واسه همین پاره اش کرد. نامه شماره سه سلام خدا اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم. "بابی" بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده، واسه همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت، رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا... مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش. بابی رفت کلیسا، یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد...! بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت. نامه شماره چهار سلام خدا !! مامانت پیش منه! اگه می خواهیش، واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده. "بابی"
محمد بازدید : 27 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (0)

پسره نه درس خونده؛
نه شغلی داره؛ نه ماشینی!
خلاصه هیچی نداره؛
ازش میپرسی ازدواج کردی؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم!

محمد بازدید : 44 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (1)

یه سوال ؟

.

.

.

.

.

تو که این همه مطلب باحالو میبینی چرا نظر نمیدی ؟

محمد بازدید : 27 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)


ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﯿﻦ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺳﺮﻃﺎﻥ
ﮔﺮﻓﺘﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ ، ﺍﺻﻼ ﺍﺯ ﺍِﺳﻤﺶ
ﻧﺘﺮﺱ ؛ ﺑﺎ ﺷﯿﻤﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﺸﻪ

1104 بازدید : 33 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)

ﺩﯾﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺑﺎﺑﺖ ﺷﺎﻡ ﺩﯾﺸﺐ ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻡ!؟
.
.
..
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻢ 20 ﺩﻗﯿﻘﻪ!
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟؟؟ .
ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺷﺎﺭﮊﺵ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ! ﺗﻮ ﭼﯽ !؟؟

محمد بازدید : 31 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (2)

مورد داشتیم دختره مرگ مغزی شده
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خانوادش کلیپسشو اهدا کردن

 

محمد بازدید : 37 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (2)
فیزیکدانها بیخود تلاش نکنن …

.
.
.
.
.
.
.
.
.

طوری که یه آهنگ آدمو به گذشته برمیگردونه ،

ماشین زمان هم نمیتونه اون طوری برگردونه …

قبول دارید ؟؟؟؟

 

محمد بازدید : 47 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

دﺧـﺘﺮﻩ مسیج ﺩﺍﺩﻩ :
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﻣﯿﺎﻡ ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺑﻪ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻟﭗ ﺗﺎﭖ ﮐُﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ
ﻣﯿﮕﻢ :
ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﭼﯽ هستی ؟
ﻣﯿﮕﻪ :
ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﻣﺸﮑﯽ ﻭ ﺗﺎﭖ زرد :|

محمد بازدید : 33 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

یه دوس دخترم نداریم
.
.
.
.
.
بگه عجیجه دلم قلبونت بجم من خوفی ؟
.
.
.
.
.
منم یکی بخوابونم زیره گوشش بکم الاغ این چه طرزه حرف زدنه
.
.
.
بعد یه مجموعه آموزشی بالا بالا بدم زیره بغلشم پرتش کنم خونه باباش بگم تا یاد نگرفتی مثله آدم حرف بزنی حق نداری بیای طرفم

والا اعصاب نمیزارن واسه آدم بمونه

محمد بازدید : 35 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (1)

نلسون ماندلا در کتاب خاطرات خود مینویسد
:
:
:
:
:
در مبارزاتم، زنم نقش دست راستم را بازی میکرد و در زندان، دست راستم نقش زنم را

محمد بازدید : 37 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (1)

ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻫﻤﻪ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺗﯿﺰ ﺗﯿﺰ ﻣﯽ ﺷﻪ ؛ ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻦ
ﺑﻪ ﮐﺮ ﺑﻮﺩﻥ !!!!!.... |:
ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻠﺞ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﺍﺩ
ﻣﯿﺸﻦ !,,,

محمد بازدید : 27 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (1)

امسال اونقدری که من واسه تمیز کردن فرش های خونه پارو زدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اگه واسه تایتانیک زده بودم همه نجات پیدا کرده بودن

محمد بازدید : 27 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

خانوم های محترم من شرط میبندم میتونم

.

.

.

.

% 90 زیبایی شما رو با یه دستمال مرطوب پاک کنم :))))

میگی نه ؟ بیا جلو

محمد بازدید : 35 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (2)

ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺧﺎﻧﻤﺎ؟ !!
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻦ؟ !!؟
ﺍﮔﻪ ﺷﻮﻫﺮﺗﻮﻥ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎ ﺯﻥ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ؛
ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ
ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯿﺸﻪ ! ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﺪ ﺗﻮ ﺍﻭﻗﺎﺕ
ﻓﺮﺍﻏﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﮑﻢ 4 ﻧﻔﺮﻩ ﻫﻢ
ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﺪ !!!

نه خدایی از این زاویه به این قضیه نگاه کرده بودین؟!؟

محمد بازدید : 35 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

بزرگترین دروغ سال همیشه اینه که میگن :(((
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مدارس تا 28 اسفند بازه :)))))))
ولی ما از بچه گی راست و دروغ رو می فهمیدیم

محمد بازدید : 43 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن…
.
.
.
.
.
.
.
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب، حتما میگه:
الان اومدم بکشمت… اَه لعنتی پتو داره نمیشه!

محمد بازدید : 41 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

پسرا سه جا از دخترا کم میارن
.
...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1 - نمره گرفتن از استاد
2 - مرخصی گرفتن از رئیس
3 - تاکسی گرفتن تو خیابون

محمد بازدید : 26 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

باید یه شلوار بخرم قسمت بـاسـنـشو بدم یه حوله بدوزن
.
.
.
.
.
.
.
.
اینجوری هر وخت دستامو شستم راحت تر میتونم خشکش کنم:)))))))

جک

محمد بازدید : 35 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

از غضنفر میپرسن 10 تا جوجه داریم گربه 6 تاشو خورد
چند تا جوجه میمونه...؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
غضنفر میگه : گربه دیگه جاشونو یاد گرفته میاد بقیشم میخوره

محمد بازدید : 27 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

سلامتي خودم که حسم ناب بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ولي خب
طرفم گااااااااو بود

 

محمد بازدید : 33 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

به یارو میگن بلدی پیانو بزنی؟ میگه نه ولی یه برادر دارم که اونم نمیتونه

محمد بازدید : 29 شنبه 28 دی 1392 نظرات (1)

ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻧﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻧﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﺁﯾﻨﺪﻩ دلم ﺑﭽﮕﯿﻤﻮﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ ۱۰۰ ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﺳﺮﺳﺮﻩ ﯼ ۱ ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻢ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ۱۰ ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻧﻘﺪ ﺑــــﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ! ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻼﺳﺎ ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﮏ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﻘﺎﺷﯽ کنم ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣــﺎﺩﺭﻡ ﺍﺷﮑﻤﻮﭘﺎﮎ ﮐﻨﻪ ن ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻨﻢ!! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ! ۱۰۰۰ ﺗﻮﻣﻦ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎﺩﻟﻢ ﺧــــﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ! ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﮐﺮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻢ

محمد بازدید : 28 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)

1- سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه های جدیدی رو کسب کنید !

 

۲- وقتی سیگار بکشین یه سرفه هایی میکنین به خدا همچین سرتون حال میاد انگار قولنج ریه تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد !

 

۳- اونایی که سیگاری هستن بعد از یه مدت متوجه میشن که روابط عاطفی عمیقی با چای و نسکافه پیدا کردن ! …

 

۴- اگه سیگاری بشین برای مواقع بیکاری، بیعاری، بیخوابی، بیداری ،بیزاری، بیذاتی، بیماری سیرابی، لیوانی، خوشحالی، ناراحتی و سایر مواقع بهترین امکان رو در اختیار دارین !

 

۵- اگه سیگاری بشین دارای روابط اجتماعی درخشان میشین و میتونین دوستان جدید و زیادی از نوع خفن دودی پیدا کنین !

 

۶- وقتی شما جزء خریداران سیگار باشین دوستانی رو پیدا میکنین که از بس دوستتون دارن شما رو به شکل شیرینی میبینن و درک نوع دوستی به شما بسیار عمیق تر خواهد بود !

 

۷- اگه سیگاری بشین توی محیط های سربسته و عمومی از دست سیگاری ها حرص نمیخورین و این خودش باعث میشه آرامش اعصاب داشته باشین !

 

۸- وقتی سیگاری بشین، میتونین توی مسابقه جهانی ترک سیگار شرکت کنین و کلی پول به جیب بزنین !

 

۹- اگه سیگاری بشین، وقتی با اقوام و دوستان به پیک نیک میرین موقع روشن کردن آتیش میتونین روش روشن کردن کبریت در میان باد و بوران رو به اونا نشون بدین و خودتون رو به عنوان یک قهرمان ملی معرفی کنید !

 

۱۰- اگه سیگاری بشین با سوپری سر کوچتون بیشتر رفیق میشین طوری که اگه یه روز نرین سراغش دلش براتون تنگ میشه !

 

۱۱- اگه مخفیانه سیگار بکشین میتونید با کوچه پس کوچه های اطراف خونه پشت بام، زیر زمین و دیگر جاهایی که تا حالا زیاد بهشون توجه نکردین یا لازم نیست اسمی ازش برده بشه بیشتر آشنا بشین !

 

۱۲- وقتی مخفیانه سیگار میکشین با ادوکلن، عطر و دئودورانت های ارزون قیمت و همچنین انواع آدامسهای p.k، خروس نشان، relax و غیره آشناتر میشین و احساس می کنید (البته خودتون) به آدمی خوشبو با دندونای سفید مبدل شدین !

 

۱۳- هرچه بیشتر سیگار بکشین راحت تر میتونین از شر پولهایی که توی جیبتون سنگینی میکنه راحت بشین !

www.facetv.rzb.ir

۱۴- اگه سیگاری بشین توی شهرای بزرگ که هوای آلوده دارن راحتتر میتونین زندگی کنین و مشکل آلودگی هوا آنچنان آزارتون نمیده !

محمد بازدید : 37 یکشنبه 15 دی 1392 نظرات (1)

آخرين کلمات....
آخرين کلمات يک الکتريسين: خوب حالا روشنش کن ...
آخرين کلمات يک انسان عصر حجر: فکر ميکنی توی اين غار چيه؟
آخرين کلمات يک بندباز: نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...
آخرين کلمات يک بيمار: مطمئنيد که اين آمپول بيخطره؟
آخرين کلمات يک پزشک: راستش تشخيص اوليه‌ام صحيح نبود . بيماريتون لاعلاجه ...
آخرين کلمات يک پليس: شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...
آخرين کلمات يک پيشخدمت رستوران: باب ميلتون بود؟
آخرين کلمات يک جلاد: ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد ...
آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون : اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...
آخرين کلمات يک چترباز: پس چترم کو؟
آخرين کلمات يک خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد ...
آخرين کلمات يک خلبان: ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
آخرين کلمات يک خون‌آشام: نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه !
آخرين کلمات يک داور فوتبال: نخير آفسايد نبود !
آخرين کلمات يک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی ...
آخرين کلمات يک دوچرخه‌سوار: نخير تقدم با منه!
آخرين کلمات يک ديوانه: من يه پرنده‌ام !
آخرين کلمات يک سرنشين اتوموبيل: برو سمت راست راه بازه ...
آخرين کلمات يک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟.
آخرين کلمات يک غواص: نه اين طرفها کوسه وجود نداره...
آخرين کلمات يک فضانورد: برای يک ربع ديگه هوا دارم ...
آخرين کلمات يک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم ...
آخرين کلمات يک قهرمان: کمک نميخوام، همه‌اش سه نفرند...
آخرين کلمات يک قهرمان اتوموبيلرانی: پس مکانيکه ميدونه که با دوست دخترش ...
آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد !
آخرين کلمات يک کامپيوتر: هاردديسک پاک شده است ...
آخرين کلمات يک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگيری ها...
آخرين کلمات يک گروگان: من که ميدونم تو عرضهء شليک کردن نداری ...
آخرين کلمات يک گيتاريست: يه خرده ولوم بده ...
آخرين کلمات يک مادر: بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم...
آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه: اين آزمايش کاملاً بيخطره ...
آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب: اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه ...
آخرين کلمات يک متخصص کامپيوتر: معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!
آخرين کلمات يک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرين کلمات يک ملوان: من چه ميدونستم که بايد شنا بلد باشم؟
آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم ...
آخرين کلمات يک نارنجک‌انداز: گفتی تا چند بشمرم؟

محمد بازدید : 30 یکشنبه 15 دی 1392 نظرات (0)

آیا از رابطه دو چشم باهم آگاهی دارید؟

هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند

با هم مژه میزنن با هم حرکت میکنند با هم اشک میریزنند

باهم می بینند با هم می خوابند     با ارتباط عمیق با هم شراکت دارند

. ولی وقتی یک زن را می بینند

یکی چشمک میزنه و دیگری نمیزنه

نتیجه اخلاقی قضیه: زن توانائی قطع هر ارتباطی را داره

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 294
  • کل نظرات : 46
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 88
  • آی پی امروز : 54
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 58
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 299
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 2,832
  • بازدید کلی : 40,503