اعتما به نفس و غرور هرکسی فرق میکنه
ولی اعتیاد شوخی بردار نیست. شل بگیری رفتی
حالا من از تریاک میگم که بهش اعتیاد داشتم
تو جمع دوستانم که مینشستم همش باهاشون بحث میکردم سر اینکه اعتیادشون رو ترک کنن و تریاک نکشن
اونا هم ناراحت میشدن نمیدونم چرا ولی چیزی هم به من نمیگفتن که من ناراحت بشم
ولی چون از دوستان قدیمم بودن همیشه نصیحتشون میکردم و میخواستم ترک کنن ولی گوش شنوایی نبود که حرفامو بفهمه.
خونه خودمون هم اصلا نمیذاشتم کسی تریاک بکشه خوشم نمیومد. به دلیل اینکه یه شهر مرزی هستم و به افغانستان نزدیکتریم تریاک ارزون تر و معتادامون هم بیشتره
نفرتی که من از تریاک داشتم رو هیچکس نداشت ولی چه کنیم که .....
یک سال همیشه با دوستان معتادم بودم و معتاد نشدم...با دوستای سالم انگار حال نمیکردم...
این جمع معتاد دور هم که مینشستن چه بلوف هایی که نمیزدن که بعدا چندتا بلوف خوب رو بهتون میگم
برای همین منم سرگرم میشدم....
دوران دبیرستان هم بود با بهترین دوستم که تقریبا همیشه و همه جا با هم بودیم و همسایمون هم بود میرفتیم دبیرستان.این دوستم یه قرص هایی مصرف میکرد..نمیدونستم چی هستن ولی خودش خیلی میگفت که بیا از این قرص ها بخور حال میکنی. پدر تریاکه...
یه مدتی نصیحتش میکردم که اینکار رو نکنه ولی اون توجهی نمیکرد یه مدتی هم هیچی نمیگفتم
این دوستم میگفت . اینو بخوری میتونی راحت بخوابی...دیر ارضایی داره و....کلی چیز دیگه/...
یه روز که جایی بودم و به این نیاز داشتم به دوستم زنگ زدم و گفتم از اون قرص ها داری؟؟نیاز دارم...
گفت آره...منم رفتم و ازش گرفتم....راس میگفت همونطوری بود....
این وضع تکرار شد...چندروزی پشت سر هم خوردم..تا اینکه باورم شد این خوبه....دیگه از تفریح گذشت...وقتی میرفتیم به دبیرستان تو راه یکی من و یکی اون میخوردیم...و تا شب حالمونو نمیفهمیدیم...
بعد 2 هفته دوستم رفت جایی و چندروزی نبود....روز بعد دیدم خمیازه میکشم و بدنم درد میکنه..اصن حوصله نداشتم اعصابم خورد شده بود..خانواده نمیتونستن یه کلمه حرف با من بزنن...اولش نفهمیدم مال چیه زنگ زدم دوستم گفتم اسم اون قرصها چیه و باید از کجا بگیرم....گفت ترامادول و از فلان جا باید بگیری...رفتم گرفتم و حالم خوب شد....خودم اصلا متوجه نبودم که دارم با خودم چیکار میکنم...حالا از اون 00چاق و تپل تبدیل شده بودم به لاغر مردنی...همیشه خانواده گیر میدادن که چیکار میکنی که اینطوری شدی و منم جوابی نداشتم...خواستم از دست این قرص نعلتی خلاص بشم ولی خیلی سخت بود..چندبار خواستم ولی هربار شکست خوردم....
منه مغرور تبدیل شدم به یه آدم ضعیف بی حوصله
بالاخره باورم شد که معتاد شدم رفتم سراغ تریاک و تو جمع دوستانم مینشستم و منم تریک میکشیدم...ترامادول رو ترک کردم ولی معتاد تریاک شدم
بعدا براتون میگم که چقد اعتیاد تریاک داشتم و چطوری ترکش کردم