loading...
توفاز|سرگرمی تفریحی توفاز
قابل توجه کلیه کاربران توفاز
با عضویت و ارسال مطلب در سرگرمی تفریحی توفاز یک درجه رایگان در تی وی چت به شما اهدا میشود
توجه داشته باشید که کاربری که بیشترین ارسال را داشته باشد در پایان هر ماه درجه دریافت میکند
احترام گذاشتن به قوانین سرگرمی تفریحی توفاز الزامی میباشد.و در صورت مشاهده مطلبی مغایر با قوانین توفاز
با نویسنده مطلب برخورد جدی میشود

جذب مدیر فعال

جهت تایید مطالب کاربران نیازمند یک مدیر فعال هستیم

شرایط مدیر فعال:

1:حضور جدی در توفاز

2:ارسال شماره موبایل..استان محل زندگی...نام و نام خانوادگی

-----

جذب مدیر فعال برای مدیریت بخش های انجمن


-----

اگر امادگی مدیریت در توفاز را دارید..

نام

نام خانوادگی

استان محل زندگی

خود را به  شماره 5000236231 ارسال نمایید

محمد بازدید : 46 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

یک سارق آلمانی به بانکی دستبرد زد که 17 سال پیش تعطیل شده بود.

«زیگفریدکی» آلمانی سارق مسلحی بود که بعد از دستگیری روزنامه‌های زیادی به او لقب احمق‌ترین دزد دنیا را دادند.

او تصمیم گرفته بود، از بانکی که همیشه در مسیر محل کارش می‌دید سرقت کند اما قبل از انجام این کار، هیچ تحقیقی درباره بانک مورد نظرش انجام نداده بود.

او با گذاشتن ماسک و حمل یک اسلحه اسباب بازی به بانکی رفت که 17 سال پیش بسته شده بود و مدت‌ها بود به یک مرکز فزیوتراپی تبدیل شده بود و کارکنان آن فراموش کرده بودند که تابلوی بانک را از سردر ساختمان بردارند. با این حال این سارق مسلح به سمت صندوقدار فزیوتراپی رفت و موفق شد 342 یورو از صندوقدار بدزد. بعد از اینکه زیگفرید پول را گرفت و خارج شد و به سمت اتومبیل رفت، متوجه شد که فراموش کرده است اسلحه‌اش را از روی پیشخوان صندوقدار بردارد. از آن‌جا که اثر انگشتش روی این اسلحه وجود داشت مامورین پلیس به سرعت او را از روی اثر انگشتش شناسایی و دستگیر کردند. زیگفرید به تحمل 7 سال زندان محکوم شد.

محمد بازدید : 29 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (0)

پسره نه درس خونده؛
نه شغلی داره؛ نه ماشینی!
خلاصه هیچی نداره؛
ازش میپرسی ازدواج کردی؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم!

محمد بازدید : 53 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

لامصب من هر وقت میرم تو{-72-} جاده از فاصله دور پلـــیس واسم دست تکون میده و ابراز ارادت میکنه ! خیلی آدمای با محبتی هستــن ! چطوری از این فاصله منو میشــــناسن !؟ یکیشون جوگیر میشه تا وسط جـــاده میاد! با حرارت خاصی واسم دست تکــون میده !! چراغ میزنم و با حرکت دست به ابراز علاقه شون جـــواب میدم ! دفترچه و خودکار تو دستشه ؛ میخواد ازم امـــضا بگیره ،اما الان وقت ندارم باشه واسه بعـــد ! اشک تو چشام حلقه میزنه از این همه احساسات پاک و بی آلایش {-80-}

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 294
  • کل نظرات : 46
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 88
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 384
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 404
  • بازدید ماه : 563
  • بازدید سال : 3,326
  • بازدید کلی : 40,997